معنی ذی نفس - جستجوی لغت در جدول جو
ذی نفس
جاندار، ذی روح
ادامه...
جاندار، ذی روح
فرهنگ واژه مترادف متضاد
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ذی نفع
(نَ)
در تداول فارسی بمعنی خداوند نفع: او در این امرنفع نیست. اشخاص ذینفع
ادامه...
در تداول فارسی بمعنی خداوند نفع: او در این امرنفع نیست. اشخاص ذینفع
لغت نامه دهخدا
پر نفس
پر چانه، پر دم پر گوی پر چانه، آنکه در دویدن و مانند آن نفسش دیر تنگ شود: آدم پر نفسی است
ادامه...
پر چانه، پر دم پر گوی پر چانه، آنکه در دویدن و مانند آن نفسش دیر تنگ شود: آدم پر نفسی است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر ذو نفس
ذو نفس
رواندار
ادامه...
رواندار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر چس نفس
چس نفس
پر حرف روده دراز، هرزه درا یاوه گو
ادامه...
پر حرف روده دراز، هرزه درا یاوه گو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر ذی عفت
ذی عفت
دارای عفت خداوند عفاف
ادامه...
دارای عفت خداوند عفاف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر ذی عفه
ذی عفه
ذی عفت: آزرمگین آزرمین
ادامه...
ذی عفت: آزرمگین آزرمین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر ذی فلس
ذی فلس
یوندار (یون فلس) دارای پشیزه (ماند ماهیان و تمساحان)
ادامه...
یوندار (یون فلس) دارای پشیزه (ماند ماهیان و تمساحان)
فرهنگ لغت هوشیار
بد نفس
گنده دم گنده دهان بد روان آلوده روان بد فطرت بد نهاد بد سرشت، شهوت پرست
ادامه...
گنده دم گنده دهان بد روان آلوده روان بد فطرت بد نهاد بد سرشت، شهوت پرست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر در نفس
در نفس
فی الحال، درزمان
ادامه...
فی الحال، درزمان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر بی نفع
بی نفع
بی بر
ادامه...
بی بر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر ذی نفع
ذی نفع
((نَ))
نفع داشتن در کاری
ادامه...
نفع داشتن در کاری
فرهنگ فارسی معین
تصویر فی نفسه
فی نفسه
به خودی خود
ادامه...
به خودی خود
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویر بی نفس
بی نفس
بی نَفَس
لاهثٌ
ادامه...
لَاهِثٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویر بی نفس
بی نفس
بی نَفَس
Breathless, Breathlessly
ادامه...
Breathless, Breathlessly
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویر بی نفس
بی نفس
بی نَفَس
sans souffle
ادامه...
sans souffle
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویر بی نفس
بی نفس
بی نَفَس
sin aliento
ادامه...
sin aliento
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویر بی نفس
بی نفس
بی نَفَس
бездыханный , без дыхания
ادامه...
бездыханный , без дыхания
دیکشنری فارسی به روسی
تصویر بی نفس
بی نفس
بی نَفَس
außer Atem
ادامه...
außer Atem
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویر بی نفس
بی نفس
بی نَفَس
бездиханний , без подиху
ادامه...
бездиханний , без подиху
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویر بی نفس
بی نفس
بی نَفَس
bez tchu
ادامه...
bez tchu
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویر بی نفس
بی نفس
بی نَفَس
喘不过气的 , 喘不过气地
ادامه...
喘不过气的 , 喘不过气地
دیکشنری فارسی به چینی
تصویر بی نفس
بی نفس
بی نَفَس
sem fôlego
ادامه...
sem fôlego
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویر بی نفس
بی نفس
بی نَفَس
senza respiro, senza fiato
ادامه...
senza respiro, senza fiato
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویر بی نفس
بی نفس
بی نَفَس
buiten adem
ادامه...
buiten adem
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویر بی نفس
بی نفس
بی نَفَس
หอบ , หายใจไม่ออก
ادامه...
หอบ , หายใจไม่ออก
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویر بی نفس
بی نفس
بی نَفَس
بے سانس , بے دم
ادامه...
بے سانس , بے دم
دیکشنری فارسی به اردو
تصویر بی نفس
بی نفس
بی نَفَس
নিঃশ্বাসহীন , শ্বাসরুদ্ধ
ادامه...
নিঃশ্বাসহীন , শ্বাসরুদ্ধ
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویر بی نفس
بی نفس
بی نَفَس
bila pumzi
ادامه...
bila pumzi
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویر بی نفس
بی نفس
بی نَفَس
nefessiz, nefessizce
ادامه...
nefessiz, nefessizce
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویر بی نفس
بی نفس
بی نَفَس
숨이 가쁜 , 숨을 쉬지 못하고
ادامه...
숨이 가쁜 , 숨을 쉬지 못하고
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویر بی نفس
بی نفس
بی نَفَس
息切れした , 息ができずに
ادامه...
息切れした , 息ができずに
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویر بی نفس
بی نفس
بی نَفَس
बेदम , बिना सांस लिए
ادامه...
बेदम , बिना सांस लिए
دیکشنری فارسی به هندی
تصویر بی نفس
بی نفس
بی نَفَس
kehabisan napas, tanpa napas
ادامه...
kehabisan napas, tanpa napas
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویر بی نفس
بی نفس
بی نَفَس
ללא נשימה
ادامه...
ללא נשימה
دیکشنری فارسی به عبری